(بخشی از داستان کوتاه «نزدیک و دور» نوشتۀ لورل هنسن) .. «پیشنهادی دارم.» خم شد جلو، مثل مواقعی که دوستم اِیپرل میخواهد رازی را فاش کند، گیرم هیچ کدام از رازهایش به درد نخورند. یا راز راستراستکی نباشند. «اگر به کسی نگویی من اینجا هستم، میتوانم چشمهایت را روبهراه کنم.» «راتو بکش برو!» چند بار پلک زد. «قصد دارم همین کار را بکنم.» «میگم این کار ازت برنمیاد!» «چرا برنیاید؟» «خب، کسی نتونسته چشامو خوب کنه، اونم با عینک.» «من قدرتهای خاصی دارم. حالا میبینی، به شرط اینکه..» «... حرفتو پیش کسی نزنم؟» «جان کلام! لب مطلب!» «از کجا بدونم کورم نمیکنی؟ ممکنه از اون فروشندههای تلفنی باشی که دروغکی وعده وعید میدن.» دوباره دستهایش آمدند بالا و شروع کردند به چرخ و واچرخ. «در حق موجودی که اذیتم نکرده، چنین کاری نمیکنم.» «یعنی اگه اذیتت میکردم، میتونستی کورم بکنی؟» «به وقت لزوم میفهمی.» «اما اگه چشامو خوب بکنی، منم به کسی نگم اینجایی، از مزرعهمون میری؟» «جان کلام!»... | Entry #38062 — Discuss 0 — Variant: Iranian (standard)iranian
Voting points | 1st | 2nd | 3rd |
---|
15 | 3 x4 | 1 x2 | 1 x1 |
- 1 user entered 9 "dislike" tags
- 1 user disagreed with "dislikes" (8 total disagrees)
-1 1 (بخشی از داستان کوتاه «نزدیک و دور» نوشتۀ لورل هنسن) | Other This text is not in the source. Here, everyone may know the original text. | Amir Akbarpour Reihani | |
-1 1 اِیپرل | Mistranslations It is common in Persian to translate "April" used as a proper noun. | Amir Akbarpour Reihani | |
-1 1 روبهراه | Mistranslations This is about treating a vision disorder. The chosen term mostly means "organizing." | Amir Akbarpour Reihani | |
برنیاید | Spelling "چرا برنیماد" or "چرا برنیاد" is consistent with the tone of the text. | Amir Akbarpour Reihani No agrees/disagrees | |
-1 1 اونم با عینک | Mistranslations The translated clause means "No one with glasses can fix my eyes." | Amir Akbarpour Reihani | |
-1 1 حرفتو پیش کسی نزنم | Mistranslations The translated clause means "I don't tell your words to anyone." | Amir Akbarpour Reihani | |
-1 1 به وقت لزوم میفهمی. | Spelling This is not about time. Just a Persian example saying "It's not your business." | Amir Akbarpour Reihani | |
|
[...] «من یک پیشنهاد دارم.» به جلو خم شد، مثل دوستم آوریل وقتی که میخواهد رازی را بگوید، حتی اگر هیچ یک از رازهای او خوب نباشد. یا حتی اگر واقعاً رازی در کار نباشد. «اگر به کسی نگویی که من اینجا هستم، میتوانم چشمانت را خوب کنم.» «داری شوخی میکنی!» یکی دو بار پلک زد. «این کاری است که قصد دارم انجام دهم.» «منظورم این است که تو نمیتوانی این کار را انجام دهی!» «چرا نمیتوانم؟» «خب، غیر از عینک، هیچکس یا هیچچیز دیگری نتوانسته چشمهای مرا خوب کند.» «من تواناییهای خاصی دارم. خواهی دید، به شرطی که…» «...در مورد تو به کسی چیزی نگویم؟» «زدی به هدف، کل قضیه همین است.» «از کجا بدانم که کورم نمیکنی؟ میتوانی مثل یکی از آن بازاریابان تلفنی باشی که قول میدهند اما حرفشان کاملاً دروغ از آب در میآید.» دوباره حرکت مالیدن و پاک کردن را شروع کرد. «من با موجودی که هیچ آسیبی به من نرسانده است، چنین کاری نمیکنم.» «یعنی اگر من به تو صدمه میزدم، میتوانستی مرا کور کنی؟» «به صلاح نیست که بدانی.» «و اگر چشمان مرا خوب کنی و در مورد تو به کسی چیزی نگویم، مزارع ما را ترک میکنی؟» «زدی به هدف!» [...] | Entry #38056 — Discuss 0 — Variant: Not specifiednone
Voting points | 1st | 2nd | 3rd |
---|
8 | 2 x4 | 0 | 0 |
- 1 user entered 1 "like" tag
غیر از عینک | Good term selection It is a good choice. I was wondering which one is true: به جز عینک or اونم با عینک. Now I can see I made the wrong choice. | Tahmineh Zardasht No agrees/disagrees | |
- 1 user entered 10 "dislike" tags
- 1 user disagreed with "dislikes" (8 total disagrees)
-1 1 خوب | Spelling "Fix" is translated as "good". Fix meaning: If you fix something which is damaged or which does not work properly, you repair it. | Tahmineh Zardasht | |
-1 1 «داری شوخی میکنی!» | Other Get out of town is an expression of disbelief. But the alien gets it literally. Keeping these two points in mind, it would be better to translate literally and keep the meaning of expression. This way the conversation makes sense. | Tahmineh Zardasht | |
-1 1 این کاری است که قصد دارم انجام دهم. | Spelling Please note the conversation: "داری شوخی میکنی!" and the answer: "این کاری است که قصد دارم انجام دهم." Does it make sense in Persian? The thing is kidding? He wants to make fun? | Tahmineh Zardasht | |
-1 1 تو | Spelling In Persian it is called حشو. We have "ی" which renders "تو" as well. | Tahmineh Zardasht | |
-1 1 حرکت مالیدن و پاک کردن | Mistranslations Wax on, wax off is a technique in karate. | Tahmineh Zardasht | |
الیدن و پاک کردن | Spelling Literature needs exact pictures. Rubbing and cleaning can happen in many ways. Here, the girl gives a picture. But the Persian audience would wonder what is that the thing is cleaning or rubbing? | Tahmineh Zardasht No agrees/disagrees | |
-1 1 به صلاح نیست که بدانی | Mistranslations Incomplete interpretation of "on a need to know basis". | Tahmineh Zardasht | |
-1 1 مزارع ما را ترک میکنی | Spelling Literary translation is not just about the word to word rendering. It is about finding the voice of the narrator, the characters tone, etc. | Tahmineh Zardasht | |
|
[...] «یه پیشنهاد دارم.» موجود به سمتم خم شد، درست مثل وقتی که دوست صمیمیام، آوریل میخواد رازی رو بهم بگه، هرچند که هیچ کدوم از رازهای اون به درد نمیخوره، یا حتی واقعاً راز نیستن. «اگه به کسی نگید من اینجام، میتونم چشماتون رو درست کنم.» «برو باور ندارم!» موجود چند بار پلک زد. «دقیقاً همین کاریه که میخوام انجام بدم، میخوام برم.» «منظورم اینه که تو نمیتونی این کار رو بکنی!» «چرا که نه؟» «خب، به جز عینک، هیچکس دیگهای نتونسته چشمام رو درست کنه.» «من تواناییهای خاصی دارم. میبینید، به شرطی که...» «... به کسی راجع بهت نگم؟» «این، اصل ماجراست، همین گره کورشه.» «چطور مطمئن باشم که کورم نمیکنی؟ شاید یکی از اون بازاریابهای تلفنی هستی که قول میدن ولی دروغ میگن.» موجود دست به کار شد، بعد دوباره ول کرد. «من هرگز با موجودی که به من آسیبی نزده، همچین کاری نمیکنم.» «یعنی اگه بهت آسیب میزدم، میتونستی کورم کنی؟» «نمی دونم و نیاز دارم این موضوع رو بدونم.» «و اگر چشمام رو درست کنی و به کسی راجع بهت نگم، از مزرعهمون میری؟» «این، اصل ماجراست!» [...] | Entry #37688 — Discuss 0 — Variant: Iranian (standard)iranian
Voting points | 1st | 2nd | 3rd |
---|
7 | 1 x4 | 1 x2 | 1 x1 |
- 1 user entered 1 "like" tag
به جز عینک | Good term selection It is a good choice. I was wondering which one is true: به جز عینک or اونم با عینک. Now I can see I made the wrong choice. | Tahmineh Zardasht No agrees/disagrees | |
- 1 user entered 6 "dislike" tags
- 1 user disagreed with "dislikes" (1 total disagree)
درست | Mistranslations درست is used for non humans. | Tahmineh Zardasht No agrees/disagrees | |
گره کورشه | Mistranslations NubThe nub of a situation, problem, or argument is the central and most basic part of it. It is not a knot :) | Tahmineh Zardasht No agrees/disagrees | |
موجود دست به کار شد، بعد دوباره ول کرد. | Mistranslations wax on and wax off are clockwise and counter-clockwise motions Link: https://glennatabor.com/motivation/wax-wax-off/ | Tahmineh Zardasht No agrees/disagrees | |
نمی دونم و نیاز دارم این موضوع رو بدونم | Mistranslations on a need to know basis means the information will be disclosed when it is needed. | Tahmineh Zardasht No agrees/disagrees | |
، | Punctuation no need to use "،" after a subject. | Tahmineh Zardasht No agrees/disagrees | |
|
[...] «یه پیشنهاد دارم.» جلوتر خم شد، درست مثل وقتی که دوستم آپریل میخواد رازی بگه، با اینکه هیچکدوم از رازاش خوب نیستن. یا حتی اصلاً راز نیستن. «اگه به کسی نگی من اینجام، میتونم چشات رو درست کنم.» «گم شو از این شهر!» چند باری پلک زد. «دارم سعی میکنم همین کار رو بکنم.» «منظورم اینه که تو نمیتونی این کار رو بکنی!» «چرا نه؟» «خب، تا حالا هیشکی نتونسته چشام رو درست کنه، مگه با عینک.» «من تواناییهای خاصی دارم. خودت میبینی، به شرط اینکه…» «…به کسی دربارهی تو چیزی نگم؟» «همین! اصل قضیه اینه.» «از کجا بدونم کور نمیکنی؟ شاید از اون بازاریابهای تلفنی هستی که وعدههای الکی میدن.» شروع کرد به چرب زبونی. «من همچین کاری با کسی که به من آسیبی نزده نمیکنم.» «یعنی اگه بهت آسیب بزنم، میتونی کور کنی؟» «اینا دیگه به تو ربطی نداره.» «و اگه چشمام رو درست کنی و من به کسی دربارهی تو چیزی نگم، از زمینهای ما میری؟» «همین! اصل قضیه اینه!» [...] | Entry #37985 — Discuss 0 — Variant: Not specifiednone
Voting points | 1st | 2nd | 3rd |
---|
4 | 1 x4 | 0 | 0 |
- 1 user entered 1 "like" tag
- 1 user disagreed with "likes" (1 total disagree)
-1 1 مگه با عینک | Good term selection It is a good choice. I was wondering which one is true: به جز عینک or اونم با عینک. Now I can see I made the wrong choice. | Tahmineh Zardasht | |
- 3 users entered 6 "dislike" tags
- 2 users disagreed with "dislikes" (2 total disagrees)
-1 1 گم شو از این شهر! | Mistranslations doesn't mean anything in Farsi. it would be better just to use "برو بابا!" because it's commonly used with people and the reader can really understand it | Sina saleem | |
درست | Mistranslations درست is used for non-humans. | Tahmineh Zardasht No agrees/disagrees | |
اینا دیگه به تو ربطی نداره. | Mistranslations need-to-know basis is not the same as "it is none of your business". It means the information will be disclosed as it is needed. | Tahmineh Zardasht No agrees/disagrees | |
|
[...] « من یک پیشنهادی دارم.» به جلو خم شد، همانکاری که دوستم آپریل می کرد، وقتی می خواست رازی را آشکارا کنه، حتی با اینکه این رازها ماهیت خوبی نداشتند، یا اصلا واقعا راز نبودند: «اگه به کسی نگی که من اینجام، میتونم چشماتو التیام بدم.» «برو بابا! الکی نگو!» یه چند باری پلک زد و گفت: «خود دانی.» «منظورم اینه که چجوری آخه؟غیر ممکنه.» «چرا غیر ممکنه؟» «به خاطر اینکه هیچ کس تا حالا نتونسته چشمای منو درست کنه، مگر به جز عینک گذاشتن.» «من یه توانایی های بالخصوصی دارم. حالا میبینی، البته اگه که...» «به هیچ کسی لوت ندم؟» «دقیقا همین طوره که میگی.» «از کجا بدونم تو منو کور نمیکنی، شاید مثل همون تبلیغ های ماهواره ای باشی که همش قول میدن محصولاتشون فلان کارو میکنه، بعد آخرم همش الکیه.» دوباره از نو شروع کرد به روزه خوندن: «من هیچ وقت اینکارو با موجودی که هیچ صدمه ای بهم نزده نمیکنم.» «یعنی که اگه بهت صدمه ای وارد میکردم، یه کاری میکردی کور شم؟» «اون دیگه بستگی داره.» «و اگه چشمام رو درست کنی، و به کسی نگم، بعد دیگه مزرعمون رو ول میکنی به امان خدا؟» «البته که آره.» | Entry #38218 — Discuss 0 — Variant: Iranian (standard)iranian
Voting points | 1st | 2nd | 3rd |
---|
0 | 0 | 0 | 0 |
- 1 user entered 1 "like" tag
مگر به جز عینک گذاشتن | Good term selection It is a good choice. I was wondering which one is true: به جز عینک or اونم با عینک. Now I can see I made the wrong choice. But it is enough to say مگه or به جز. | Tahmineh Zardasht No agrees/disagrees | |
- 3 users entered 15 "dislike" tags
یک پیشنهادی | Grammar errors یک and ending ی can't come together. | Salman Rostami No agrees/disagrees | |
خود دانی. | Mistranslations The alien takes the narrators reply literally and says he wants to get out of the town. | Tahmineh Zardasht No agrees/disagrees | |
یه | Mistranslations یه is colloquial form of یک. we cannot say یک تواناییها because تواناییها is plural. | Tahmineh Zardasht No agrees/disagrees | |
بالخصوصی | Spelling بالخصوص means به ویژه. Maybe you mean بهخصوص. | Tahmineh Zardasht No agrees/disagrees | |
دقیقا همین طوره که میگی | Omission Incomplete interpretation. | Tahmineh Zardasht No agrees/disagrees | |
همش قول میدن محصولاتشون فلان کارو میکنه، بعد آخرم همش الکیه | Mistranslations Abundant words, wrong tone and arbitrary interpretations. | Tahmineh Zardasht No agrees/disagrees | |
دوباره از نو شروع کرد به روزه خوندن: | Mistranslations The alien is not preaching or something like that. His act looks like a maneuver in karate. The narrator has mentioned the act twice in the story. Besides, the spelling of Farsi word goes as روضه not روزه (روزه means fasting. | Tahmineh Zardasht No agrees/disagrees | |
اون دیگه بستگی داره | Mistranslations on a need to know basis means the information will be disclosed as needed. | Tahmineh Zardasht No agrees/disagrees | |
البته که آره | Mistranslations The alien/mutant repeats his words: That’s the heart of it! | Tahmineh Zardasht No agrees/disagrees | |
|